کد مطلب:369973 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:387

48 - یاری نخواستن از غیر خدا موقع اضطرار
 بسم الله الرحمن الرحیم

و لا تفتنی بالاستعانة بغیرك اذا اضطررت

معانی فتنه 

امام سجاد علیه السلام در این قطعه از دعا به پیشگاه خداوند عرض می كند: بارالها! مرا در مواقع ناچاری و اضطرار به یاری خواستن از غیر خودت آزمایش منما. به خواست خداوند این جمله از دعای شریف مكارم الاخلاق موضوع بحث و سخنرانی امروز است . برای توضیح این قطعه از دعا لازم است معنای دو كلمه روشن گردد: یكی فتنه و آن دیگر اضطرار . كلمه فتنه در لغت به معانی متعددی آمده است و در آیات و اخبار، مكرر این كلمه به كار رفته و در هر مورد معنای مناسب با آن اراده شده است . در اقرب الموارد آمده : الفتنة بالكسر مصدر: الخبرة و الابتلاء و الضلال و الاثم و الكفر و الفضیحة و العذاب و المرض و الجنون و المحنة و العبرة و المال و الاءولاد و منه : انما اموالكم و اولادكم فتنة . (374) - و اختلاف الناس فی الاراء و مایقع بینهم من القتال .

فتنه به معنای علم به كنه و حقیقت چیزی ، امتحان ، گمراهی ، گناه ، كفر، رسوایی ، عذاب ، مرض ، دیوانگی ، محنت ، عبرت ، مال ، اولاد، و به معنای اختلاف آرای مردم و آنچه بین آنان از زد و خورد و كشتار به وقوع می پیوندد.

امتحان مدعیان ایمان 

راغب در مفردات می گوید: اصل الفتن اذخال الذهب النار لتظهر جودته من رداءته ؛اصل فتن به معنای داخل نمودن طلا در آتش است تا بدین وسیله طلای عالی و پست آشكار گردد.

عن معمربن خلاد قال : سمعت اباالحسن علیه السلام یقول : الم اءحسب الناس ان یتركوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون . - یفتنون كما یفتن الذهب . ثم قال : یخلصون كما یخلص الذهب . (375)

معمر بن خلاد می گوید: امام موسی بن جعفر علیهماالسلام ، آیه الم . اءحسب الناس را تلاوت نمود و فرمود: امتحان می شوند همانند طلا، سپس فرمود: بر اثر امتحان خالص می شوند همچون خلوص طلا.

آیات حاوی كلمه فتنه 

برای مزید آگاهی شنوندگان محترم در اینجا بعضی از آیات كه در آنها ماده فتنه به كار رفته و معنای مخصوصی از آن اراده شده است ذكر می شود:

فتنه به معنای امتحان :

و لقد فتنا الدین من قبلهم ؛ (376)

امتهای گذشته را امتحان نموده ایم

فتنه به معنای عذاب :

ذوقوا فتنتكم ؛(377)

عذاب خود را بچشید.

فتنه به معنای بلا:

انا قد فتنا قومك من بعدك ؛(378)

ای موسی ! ما قوم تو را در غیابت مبتلا نمودیم ، و سامری بت پرستشان ساخت .

فتنه به معنای گمراهی :

یا بنی آدم لا یفتننكم الشیطان ؛ (379)

ای اولاد آدم ! مراقب باشید كه شیطان شما را گمراه ننماید.

فتنه به معنای محنت و شكنجه :

فما آمن لموسی الا ذریة من قومه علی خوف من فرعون و ملاهم ان یفتنهم ؛(380)

از ذراری قوم موسی جز عده معدودی به وی ایمان نیاوردند، زیرا محنت و شكنجه فرعون و فرعونیان خائف بودند.

فتنه به معنای اختلاف آرای مردم و به وقوع پیوستن خونریزی و قتال در حدیث آمده است :

عن ابیعبد الله علیه السلام قال : تمنوا الفتنة ففیها هلاك الجبابرة و طهارة الارض من الفسقة . (381)

امتحان یا قضای الهی 

امام صادق (ع ) فرموده : تمنای فتنه و انقلاب نمایید، چه بر اثر فتنه اجتماعی و انقلاب ، جباران ستمكار هلاك می شوند و زمین از وجود عناصر فاسد و گناهكار تطهیر می گردد.

فتنه به معنای آزمایش و امتحان از جمله مقدرات قطعی و قضای حتمی باری تعالی است ، همه پیمبران الهی در قرون و اعصار گذشته ضرورت امتحان خداوند را به مردم اعلام نموده اند و تا وقتی كه دار تكلیف باقی و برقرار است و انسانهای مكلف در آن زیست می كنند این سنت اجتناب ناپذیر، باقی و پایدار خواهد بود. قرآن شریف در این باره فرموده است :

الم . اءحسب الناس ان یتركوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون . و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الكاذبین . (382)

آیا مردم گمان دارند اگر به زبان بگویند: ایمان آورده ایم واگذارده می شوند و از امتحان مصون می مانند؟ هرگز چنین نیست . ما در گذشته امم پیشین را امتحان نموده ایم و بر اثر آزمایش ، دروغگویان از راست گویان شناخته شده اند.

امتحان الهی یا حجت خدا 

ممكن است برای شنونده ای این سؤ ال پیش آید كه معمولا مقصود از امتحان ، روشن شدن امر مجهولی است برای ممتحن ، مثلا معلمی كه نمی داند محصل كلاسش در سال تحصیلی خوب درس خوانده و مطالب را فراگرفته است یا نه در پایان سال امتحانش می كند تا این مجهول روشن گردد، طبیبی كه نمی داند در خون بیمار چربی یا قند بیش از حد طبیعی وجود دارد یا نه دستور آزمایش می دهد تا ناشناخته ای برای او شناخته شود، و خلاصه دیگر امتحانان از این قبیل است . خداوندی كه عالم به تمام حقایق است و در مشهد علم او چیزی نهفته و پنهان نیست ، چه نیازی به امتحان دارد و قبل از امتحان ، خداوند، مؤ من و غیر مؤ من را می شناسد و همچنین از درجات ایمان مؤ منین آگاهی دارد، پس امتحان باری تعالی برای چیست ؟ پاسخ این پرسش آن است كه امتحان خداوند از مردم نه بدین منظور است كه چیزی بر علم باری تعالی افزوده شود و مجهولی بر ذات مقدسش معلوم گردد بلكه مقصود این است كه حجت خدا بر منافقین و عناصر فاسد تمام شود و جای چون و چرا برای آنان باقی نماند و در بن بست اعمال ظالمانه و ناروای خود قرار گیرند تا نتوانند به دروغ ، خود را مؤ من واقعی قلمداد كنند و متوقع باشند كه در وصف پاكان و نیكان به حساب آورده شوند و از پاداشهای بزرگی كه شایسته مردان الهی و افراد با ایمان است برخوردار گردند. اما این امتحان مردم از طرف خداوند به این منظور است كه درستكاران از نادرستان و مؤ منین از منافقین جدا شوند، یا به فرموده قرآن شریف خبیث از طیب تمییز داده شود.

تمیز از پاكان از ناپاكان 

ما كان الله لیذر المؤ منین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب (383)

بعد از جنگ احد زمینه خطرناكی از ناحیه ابو سفیان و همدستانش به ضرر اسلام و مسلمین در شرف تكوین بود. خداوند، رسول اكرم (ص ) را آگاه نمود و دستوری داد كه پیشوای اسلام آن را به كار بست و به فضل باری تعالی خطر برطرف گردید، اما در خلال عمل ، كسانی از منافقین به كارهای ناروا دست زدند، آیه مذكور نازل شد كه خدا مسلمین را به وضع موجودشان باقی نمی گذارد تا خبیث را از طیب تفكیك كند.

دعای مستجاب ناشدنی 

در روایات اولیای اسلام آمده است كه مردم در مقام دعا از خداوند چیزهای ناشدنی و غیر قابل عمل را درخواست ننمایند. این قبیل دعاها شایسته استجابت و قابل تحقق نیست . یكی از امور ناشدنی در جهان انسان ، تعطیل آزمایش و امتحان خداوند است از مردم . مشیت حكیمانه باری تعالی بر این تعلق گرفته است كه همه مردم را در طول زندگی مورد امتحان قرار دهد و از راه گفتار و رفتارشان گروه خوب را از بد ممتاز سازد، خوبان را مشمول پاداش و بدان را مورد مؤ اخذه و كیفر قرار دهد. این امر، قضای باری تعالی و سنت لا یتغیر ذات اقدس اوست و با دعای افراد تغییر نمی كند.

عن علی علیه السلام قال : لا یقولن احدكم : اللهم انی اعوذبك من الفتنة لانه لیس احد الا و هو مشتمل علی فتنة و لكن من استعاذ فلیستعذ من مضلات الفتن . (384)

علی (ع ) فرموده : هیچ یك از شما نگوید بارالها! من از فتنه به تو پناه می برم ، زیرا احدی نیست جز آنكه فتنه را طالب است و اگر كسی بخواهد درخواست پناهندگی از خداوند در مورد فتنه نماید بگوید: بارالها! به تو پناه می برم از فتنه هایی كه مایه گمراهی و ضلالت می شود.

سپس امام علیه السلام برای آنكه مضلات فتن را توضیح دهد و نقاط انحرافی انسانها را در زمینه فتنه و آزمایش خداوند بیان نماید سخن را اینچنین ادامه داده است :

امتحان مردم به مال و اولاد 

فان الله سبحانه یقول : و اعلموانما اموالكم و اولادكم فتنة و معنی ذلك انه یختبرهم بالاموال و الاولاد لیتبین الساخط لرزقه و الراضی بقسمه ، و ان كان سبحانه اعلم بهم من انفسهم و لكن لتظهر الافعال التی بها یستحق الثواب و العقاب ، لان بعضهم یحب الذكور و یكره الاناث و بعضهم یحب تثمیر المال و یكره انثلام الحال .(385)

خداوند فرموده است : بدانید كه اموال و اولادتان برای شما فتنه و آزمایش است و معنای این كلام آن است كه خداوند با مال و اولاد، شما را امتحان می كند تا معلوم چه كسی از رزق خود ناراضی و خشمگین است یا از سهم خود خشنود و راضی است ، اگر چه خداوند از خود آنان به ضمیرشان آگاهتر است ولی امتحان برای اعمالی انجام می شود كه شایسته اجر و ثواب است یا لایق كیفر و عقاب . چه در مورد اولاد، بعضی خواهان پسرند و از دختر كراهت دارند و در زمینه مال نیز بعضی طالب تكثیر و ازدیادند و از نقصان حال گله مند و ناراضی .

تمام آنچه را كه آدمی از سرمایه های معنوی و مادی در اختیار دارد مانند عقل و علم ، هوش و حافظه ، نفوذ كلام و جاه ، محبوبیت و مقام ، قدرت و ریاست ، و دیگر اموری نظایر اینها، و همچنین تمام حوادث و رویدادهای مطلوب و نامطلوب زندگی همانند برتری و سقوط، كامروایی و ناكامی ، موفقیت و شكست ، سلامت و مرض ، امنیت و ناامنی ، و نظایر اینها، همانند مال و اولاد، نتیجه امتحان و آزمایش خداوند است . اگر كسی بتواند در جمیع امور تسلیم بی قید و شرط باری تعالی باشد، اوامرش را اطاعت كند، از نواهیش اجتناب نماید، او قطعا از بوته امتحان خداوند با سربلندی و افتخار بیرون خواهد آمد.

امام و بیان حقیقت عبودیت 

مردی به نام عنوان بصره شرفیاب محضر امام صادق (ع ) شد. مطالبی مورد مذاكره قرار گرفت . آنگاه عنوان بصری از امام (ع ) سؤ ال كرد:

ما حقیقة العبودیة ؟ قال : ثلاثة اشیاء: ان لا یری العبد لنفسه فیما خوله الله ملكا، لان العبید لا یكون لهم ملك ، یرون المال مال الله یضعونه حیث امرهم الله و لا یدبر العبد لنفسه تدبیرا و جملة اشتغاله فیما امره تعالی به ونهاه عنه ، فاذا لم یر العبد لنفسه فیما خوله الله تعالی ملكا هان علیه الانفاق فیما امره الله تعالی ان ینفق فیه و اذا فوض العبد تدبیر نفسه علی مدبره هان علیه مصائب الدنیا و اذا اشتغل العبد بما امرالله تعالی و نهاه لا یتفرغ منها الی المراء و المباهاة مع الناس (386)

پرسید حقیقت عبودیت چیست ؟ امام (ع ) در پاسخ فرمود: سه چیز است : اول آنكه بنده خدا در عطایای الهی برای خویشتن ملكی نبیند، زیرا بندگان می دانند كه مالك واقعی مال نیستند، در نظر آنان مال ، از آن خداوند است و هر جا كه امر فرموده آن را قرار می دهند. دوم آنكه بنده در مقابل قضای الهی تدبیری برای خود نیندیشد. سوم آنكه تمام اوقات او مصروف در اوامر و نواهی باری تعالی باشد، موقعی كه بنده ، خود را مالك مال ندانست انفاق در راه اوامر الهی برای او آسان می شود و موقعی كه بنده تدبیر امور خود را تفویض باری تعالی نمود، مصائب دنیا برای او آسان می گردد، و موقعی كه اوقات بنده ، صرف اوامر و نواهی خدا می شود فرصتی ندارد تا در بحثهای خصومت انگیز وارد شود یا آنكه به مردم فخر فروشی نماید.

بیان اركان ایمان 

بنده شایسته خدا بودن و از عهده امتحانات باری تعالی بخوبی برآمدن مستلزم واجد بودن ذخایر معنوی و سرمایه های گرانقدر ایمانی است ، كسی كه فاقد این ذخایر است از كمال روحانی بی بهره است و نمی تواند بدرستی امتحان بدهد. كسی كه بیش و كم ، واجد بعضی از آن ذخایر و فاقد بعضی دگر است به همان نسبت در ادای وظایف عبودیت ناتوان است و قادر نیست آنطور كه باید در آزمایش و امتحان الهی پیروز گردد. اولیای گرامی اسلام ضمن روایات متعددی سرمایه های معنوی عبودیت و ایمان را برشمرده اند. امام صادق علیه السلام حقیقت عبودیت را برای عنوان بصری در سه مطلب اساسی توضیح داد و علی علیه السلام نیز در روایت دیگر، همان حقیقت را به عنوان چهار ركن ایمان بیان فرموده است :

قال امیرالمؤ منین صلوات الله علیه : الایمان له اركان اربعة : التوكل علی الله و تفویض الامر الی الله و الرضا بقضاء الله و التسلیم لامر الله عزوجل . (387)

علی (ع ) فرموده : ایمان دارای چهار ركن است : اول توكل نمودن به خدا، دوم برگذار نمودن امر به خدا، سوم راضی بودن به قضای خدا، چهارم تسلیم در برابر امر خداوند عزوجل .

واضح است افراد با ایمانی كه واجد این چهار خصلت بزرگ و ارزشمند هستند ضمیری آرام و روحی مطمئن دارند، نه خوش آمدهای دنیا در آنان اثر نامطلوب می گذارد و از مسیر حق و فضیلت منحرفشان می كند و نه بدآمدها و مصائب زندگی ، ناراضی و خشمگینشان می نماید و از خط رضا و تسلیم خارج می شوند، بلكه در همه احوال به رضای الهی راضی و به

قضای حتمی خداوند تسلیم اند.

موحد چه زر ریزی اندر برش و یا تیغ هندی نهی بر سرش امید و هراسش نباشد ز كس بر این است مبنای توحید و بس ناگفته نماند كه مصائب و ناملایمات زندگی برای مؤ منین ، امتحان خداوند است و اگر بدرستی انجام دادند از اجر الهی برخوردار می گردند. ولی همان رنجها و آلام برای گروههای دیگر نتایج و ثمرات دگری را در بر دارد.

اثر بلا در افراد متفاوت 

عن علی علیه السلام قال : ان البلاء للظالم ادب و للمؤ من امتحان و للانبیاء درجة و للاولیاء كرامة . (388)

علی (ع ) فرموده : رنج و بلا برای ستمكار ادب است و برای مؤ من آزمایش و امتحان ، برای پیمبران ترفیع درجه و مقام است و برای اولیای خدا بزرگواری و كرامت .

بیماری ها، شكستها و ناملایمات برای ستمكاران به منزله تازیانه ادب است . شاید سخنی كه بین امام صادق (ع ) و منصور دوانقی در مورد خلقت مگس رد و بدل شده ، ناظر به همین امر باشد. روزی امام (ع ) در مجلس منصور دوانقی بود. گویی مگسی از طرف باری تعالی ماءمور شد او را اذیت كند و خود را به سر و صورت منصور بكوبد. او هر قدر با دست خواست حشره را رد كند نتوانست ، سرانجام خشمگین و ناراحت شد.

قال المنصور للصادق علیه السلام : لای شی ء خلق الله الذباب . قال : لیذل الجبارین . (389)

به حضرت عرض كرد: خداوند برای چه مگس را آفریده است ؟ در پاسخ فرمود: برای اینكه قدرتمندان زورگو و جبار را خوار نماید. یعنی به آنان بفهماند به هوش باشید كه حشره كوچكی قادر است به ستوهتان آورد و زندگی را بر شما تلخ و ناگوار نماید.

غرایز منشاء گناهان 

گناه و مخالفت با امر الهی ناشی از غرایز و تمایلات حیوانی است . كسانی كه ایمان واقعی دارند بر هوی و غرایز خود مسلطاند و خلاف امر الهی قدم بر نمی دارند. در نتیجه خوب امتحان خواهند داد. اگر نیروی ایمان در گروهی ضعیف باشد یا اصلا ایمان نداشته باشند به معاصی آلوده می شوند. در عصر رسول اكرم (ص ) عده ای منافق بودند و بین مردم فقط ادعای مسلمانی داشتند، و بقیه واقعا اسلام آورده بودند و اغلب آنان جدا از گناه پرهیز داشتند. ولی بعد از نبی اكرم (ص )، اسلام واقعی به ضعف گرایید و رفته رفته گناه بین مسلمانان شایع شد و آلودگی ها به شكلهای مختلف گسترش یافت ، و این جریان رنج آور را رسول اكرم (ص ) در زمان حیات خود به علی علیه السلام خبر داده بود:

امتحان مسلمین بعد از پیامبر (ص ) 

عن علی علیه السلام قال : لما انزل الله سبحانه قوله : الم . اءحسب الناس ان یتركوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون علمت ان الفتنة لا تنزل بنا و رسول الله - صلی الله علیه و آله - بین اظهرنا. فقلت یا رسول الله ! ما هذه الفتنة التی اخبرك الله تعالی بها؟ فقال : یا علی ! ان امتی سیفتنون من بعدی ، سیفتنون باموالهم ، و یمنون بدینهم علی ربهم ، و یتمنون رحمته ، و یاءمنون سطوته ، و یستحلون حرامه بالشبهات الكاذبة ، و الاهواء الساهیة ، فیستحلون الخمر بالنبیذ، و السخت بالهدیة ، و الربا بالبیع . (390)

علی (ع ) فرمود: وقتی آیه اءحسب الناس ان یتركوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون نازل شد، دانستم كه تا وقتی پیمبر گرامی (ص ) بین ماست فتنه بر مسلمانان نازل نمی شود. عرض كردم : یا رسول الله ! این فتنه چیست كه خداوند به شما خبر داده ؟ فرمود: عنقریب ، امت من ، بعد از من امتحان خواهد شد، امتحان می شوند به اموالشان ، با دین خود به خداوند منت می گذارند، تمنای رحمت او را دارند اما از قهاریتش خود را در امان می پندارند، حرام خدا را با شبهات دروغ حلال می كنند، شراب را به نام نبیذ، مال پلید را به نام هدیه ، و ربا را به نام بیع ، جایز و روا تلقی می نمایند.

استمداد از فیض الهی 

این قبیل فتنه هاست كه در روایات مضلات فتن خوانده شده اند و مسلمانانی كه نیروی ایمانشان ضعیف است و بر هوای نفس خویش تسلط ندارند در این قبیل امتحانها ممكن است دچار لغزش شوند، بر خلاف امر الهی قدم بردارند، و گرفتار ضلالت و گمراهی گردند. مسلمانان برای آنكه از این قبیل خطرها مصون باشند باید از خداوند استمداد نمایند، طلب توفیق كنند، و از او بخواهند كه در این مواقع مورد حمایتشان قرار دهند تا از صراط مستقیم خارج نشوند. حضرت زین العابدین علیه السلام در این قطعه از دعای شریف مكارم الاخلاق كه موضوع بحث سخنرانی امروز است به هیچ یك از این فتنه ها نظر ندارد، زیرا امام (ع ) در عبارت دعا كلمه اضطرار را به كار برده و افرادی كه به گمراهی این فتنه ها مبتلا می شوند در عمل انحرافی خویش وضع اضطراری ندارند بلكه لذت گرایی ، مال دوستی ، هوی پرستی ، و دیگر انگیزه هایی از این قبیل آنان را به این راه انحرافی سوق داده است و اگر بخواهند می توانند با یك اراده جدی و تصمیم قاطع خویشتن را از خطر برهانند و بخوبی از عهده امتحان خداوند به در آیند. به طوری كه قبلا اشاره شد توحید افعالی اقتضا دارد كه مؤ منین به خداوند همواره جمله ایاك نستعین را كه همه روزه در نماز می خوانند به یاد داشته باشند و فراموش نكنند كه در مواقع حاجت باید از آفریدگار توانا یاری بخواهند و دست نیاز به روی غیر او نگشایند.

استعانت از مجاری تشریعی 

آنجا كه در نظام تكوین ، خداوند علل و اسباب عادی را مجرای فیض و یاری خود قرار ده ، باید طبق اراده الهی از آن مجاری یاری خواست ، آنجا كه در نظام تشریع ، اموری را مجرای فیض و یاری خود قرار داده مانند استعینوا بالصبر و الصلوة باید از آن مجاری نصرت و یاری خواست ، و این هر دو استعانت در نظام تكوین و تشریع در واقع استعانت از ذات اقدس الهی است و با توحید افعالی منافات ندارد.

مددخواهی برای حفظ حیات 

گاهی انسان به طور ناخواسته در وضع اضطراری خاصی قرار می گیرد و برای حفظ حیات خود جز استعانت و استمداد از مردم راه دگری ندارد، مثل اینكه فردی در اطاق خوابیده و بر اثر ریزش باران شدید، سقف فرو می ریزد اما به گونه ای كه او در پناهگاهی سالم می ماند ولی راه بیرون آمدن ندارد، یا شخص دگری شب در بیابان تاریكی راه می رود، ناگهان در گودالی به عمق سه چهار متر فرو می افتد و زنده است ، اما نمی تواند از آنجا خارج شود. این دو انسان زیر سقف و در عمق گودال یا باید سكوت كنند تا از تشنگی و گرسنگی بمیرند یا با شنیدن صدای پای رهگذران فریاد كنند، حیات خود را اعلام نمایند، و از آنان برای نجات خویشتن یاری و كمك بخواهند. این دو نفر در وضع اضطراری واقع شده اند و برای رهایی از آن وضع چاره ای جز یاری خواستن از این و آن ندارند. اسلام نه تنها به این دو نفر اجازه نصرت خواستن از مردم را می دهد بلكه می گوید حفظ حیات واجب است و برای نجات خود باید حتما فریاد كنند، دگران را آگاه سازند، مردم را به یاری خود طلب كنند، و خویشتن را از آن شرایط مرگبار برهانند. گرچه استعانت از غیر خدا در مواقع اضطرار شرعا مجاز است ولی امام سجاد علیه السلام كه نمی خواهد از غیر خدا استعانت نماید عرض می كند در پیشگاه خداوند:

دعای بلند پایه و رفیع 

و لا تفنی بالاستعانة بغیرك اذا اضطررت ؛ بارالها! با یاری طلبیدن از غیر خودت در مواقع اضطرار امتحانم ننما، یعنی پروردگارا! یا مرا در فتنه و امتحان قرار نده كه دچار اضطرار شوم یا اگر قضای قطعیت بر این است كه به چنین آزمایش و امتحان مبتلا گردم ، به گونه ای مورد حمایتم قرار ده كه برای رفع اضطرار از تو یاری بخواهم و دست استعانت به سوی غیر تو نگشایم . این دعا و درخواست از پیشگاه حضرت باری تعالی آنقدر بلند پایه و رفیع است كه تنها مردان عالی مقام و اولیای گرانقدر خداوند كه مدارج كمال ایمان و توحید را پیموده اند و مشمول رضوان الهی شده اند شایسته این تمنی هستند و گرنه مؤ منین عادی كه در گذشته و حال اكثریت خداپرستان جهان را تشكیل داده و می دهند لیاقت معنوی و شایستگی قلبی چنین درخواستی را ندارند. بعضی از آنان نمی توانند عمق این دعا را درك كنند و نمی فهمند امام سجاد (ع ) از خداوند چه می خواهد و بعضی اگر تا اندازه ای به ارزش معنوی و توحیدی این دعا واقف گردند در موقع اضطرار با اتكا به اجازه شرع مقدس از غیر خدا استعانت می جویند و این و آن را به یاری خود می طلبند. اما حضرت علی بن الحسین علیهما السلام از غیر خدا را در موقع اضطرار نوعی فتنه و آزمایش تلقی نموده و از خدا درخواست می كند كه در مواقع اضطراری مرا به چنین امتحانی مبتلا و آزمایش منما. برای آنكه شنوندگان محترم به گوشه ای از مقام توحید افعالی مردان عالی مقام الهی در زمینه اضطرار واقف شوند و ضمنا مطلب دعای امام سجاد (ع ) نیز هر چه بهتر روشن گردد

بت شكنی ابراهیم (ع ) 

در اینجا مختصری از زندگی افتخارآمیز و پرفراز و نشیب حضرت ابراهیم خلیل الرحمان ذكر می شود. قرآن شریف در چند مورد از حضرت ابراهیم نام برده و به مبارزات او با بت و بت پرستی و بت پرستان و خطراتی كه در سر راهش پیش آمد اشاره نموده است . بت شكنی ابراهیم از جمله مبارزات آن حضرت و افروختن آتش برای سوزاندن ابراهیم از جمله خطراتی است كه برای آن حضرت پیش آمد، و در اینجا به استناد بعضی از آیات و روایات ، جریان امر به اختصار توضیح داده می شود. در یكی از عیدها كه مردم از شهر خارج می شده و به صحرا می رفتند ابراهیم (ع ) عذر مزاجی آورد و در شهر ماند. از فرصت نبودن مردم استفاده نمود، به بتخانه رفت ، تمام بتها را به استثنای بت بزرگ شكست و تبر بت شكنی را به گردنش افكند .مردم كه از صحرا برگشتند و به بتكده رفتند، بتها را شكسته یافتند فریاد برآوردند، شهر به هم ریخت ، طوفانی برپا شد، ابراهیم را عامل این كار شناختند، او را برای محاكمه در حضور مردم آوردند.

قالوا انت فعلت هذا بالهتنا یا ابراهیم . قال بل فعله كبیرهم هذا فاساءلوهم ان كانوا ینطقون . (391)

گفتند ای ابراهیم ! آیا تو با خدایان ما چنین كردی ؟ پاسخ داد: بت بزرگ مرتكب این كار شد. از آنها سؤ ال كنید اگر می توانند سخن بگویند.

قال الصادق علیه السلام : و الله ما فعله كبیرهم و ما كذب ابراهیم . فقیل فكیف ذلك . فقال : انما قال فعله كبیرهم هذا ان نطق ، و ان لم ینطق فلم یفعل كبیرهم هذا شیئا. (392)

امام صادق (ع ) قسم یاد كرد كه بت مرتكب این كار نشده بود و ابراهیم هم دروغ نگفته بود. عرض شد اینكه می فرمایید چگونه است ؟ فرمود: ابراهیم به مردم گفت : بت بزرگ این كار را انجام داده اگر نطق می كند، و اگر نطق نمی كند مرتكب كاری نشده است . نمرود و مردم پس از شور و تبادل فكر به این نتیجه رسیدند كه مجازات گناه بزرگ این است كه در آتش سوزانده شود، افكار عمومی كیفر سوزاندن را پذیرفت و این شعار زبانزد همگان گردید:

شعار سوزاندن ابراهیم (ع ) 

قالوا حرقوه و انصروا الهتكم . (393)

گفتند او را بسوزانید و خدایان خود را یاری نمایید.

سوزاندن ابراهیم به نام خدایان ، رنگ مذهبی به خود گرفت . از این رو بت پرستان به احترام بتها در تهیه هیزم شركت كردند، حتی كسانی مریض بودند و در شرف مرگ با وصیت ، مقداری از ماترك خود را برای خرید هیزم سوزاندن ابراهیم اختصاص دادند. جمع آوری هیزم مدتی به طول انجامید و ابراهیم در طول آن مدت زندانی بود. پس از آنكه به مقدار كافی هیزم از نقاط دور و نزدیك جمع آوری گردید بر روی هم انباشته شد، در موعد مقرر، از تمام اطراف هیزمها شعله هایی را برافروختند و در نتیجه گویی دریایی از آتش به وجود آمد. قبلا منجنیقی ساخته بودند كه ابراهیم را در آن بنشانند و در وسط دریای آتش بیفكنند. روز سوزاندن ابراهیم فرا رسید، او را در منجنیق نشاندند تا در نقطه مركزی آتش بیندازند. لحظات اضطراری برای ابراهیم شروع شد. كسی كه در آن موقع می توانست به ابراهیم كمك كند و او را از محیط خطر خارج نماید جبرئیل امین بود. روایات متعددی با مختصر تفاوت در عبارت رسیده كه جبرئیل ، خود را به ابراهیم رساند و آمادگی خویش را برای یاری او اعلام داشت . از آن جمله این حدیث است :

اظهار بی نیازی از غیر خدا 

و التقی معه جبرئیل فی الهواء و قد وقع فی المنجنیق . فقال یا ابراهیم هل لك الی من حاجة . فقال ابراهیم : اما الیك فلا و اما الی رب العالمین فنعم . (394)

جبرئیل در هوا ابراهیم را ملاقات نمود، موقعی كه در منجنیق قرار داشت . گفت : ای ابراهیم ! آیا به من حاجتی داری ؟ ابراهیم پاسخ داد: اما به تو حاجتی ندارم ، و اما به خداوند عالمیان نیازمند و محتاجم .

ابراهیم دعا كرد و از خدا نصرت طلبید، خداوند خواسته او را اجابت فرمود.

قلنا یا ناركونی بردا و سلاما علی ابراهیم . (395)

به آتش فرمان رسید كه بر ابراهیم سرد و سلامت باش . ابراهیم در موقع اضطرار از غیر خدا، حتی از فرشته بزرگ الهی یاری نخواست ، فقط از باری تعالی نصرت طلبید و خداوند یاریش فرمود. درخواست امام سجاد (ع ) در این قطعه دعا از پیشگاه باری تعالی این است كه خدایا در موقع اضطرار فقط از تو یاری بخواهم و با استعانت از غیر خودت امتحانم منما.